پارساپارسا، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

پارسا عشق مامان و بابایی

بدون عنوان

1393/1/27 0:17
224 بازدید
اشتراک گذاری

خوشگل پسرم بالاخره امروز درست و حسابی راه رفتی خودت از جات بلند شدی و ترسون و لرزون قدم برداشتی دستات رو باز کردی که نیافتی و پنج شش قدم راه رفتی . دیگه ترست ریخته عزیزم تا فرصت گیر میاری بلند میشی و راه میری ولی هنوز حرفه ای نشدی . مامانی خیلی خوشحال شدم راه رفتنت رو دیدم دستم رو بلند کردم و گفتم الهی شکر تو هم پشت سر من سریع دستت رو بلند کردی و ادای منو در اوردی ورجک ماچ

پسرم عاشق اهنگهای شادی مخصوصا اهنگهای بچه گونه و تا یه اهنگ شاد می شنوی رو زانوهات می شینی و خودت ر بالا و پایین می کنی و هی هی میگی رقاص باشی چشمکیه اهنگ پنگول رو دوست داری که میگه : گفت به گلها دست نزنین نه نه نه نمی زنیم ، وقتی به این یه تیکه میرسه انگشت اشارت رو مثل ادم بزرگها تکون میدی که یعنی نه نمی زنیم فدات بشم پسر باهوش من ماچ

وقتی بورس می بینی می کشی رو موهای من و موهای منو شونه می کنی . وقتی میرم اشپزخونه سریع میایی دنبال من و میری سراغ کابینت ها و خالیشون میکنی و تا میتونی خرابکاری می کنی البته این کارو روزی چندین مرتبه انجام میدی و هر روز برام کابینت تکون میکنی نیشخندخنده

دیگه از شیرین کاریهات بگم که وقتی میخوام نماز بخونم مهرم رو میگیری و می گی اهبر نیشخند یعنی اکبر خودت یه مهر داری که می گیری دستت و تا من نمازم تموم بشه اهبر اهبر میکنی و حسابی مامان سواری می کنی اوه

همچنان ماشین رو می گی ارخ . عکس عروسیمون رو نگاه میکنی و میگی عسسک. برق میگی . عمه میگی عزیز میگی می می و مامان می گی . همه رو میشناسی و تا می پرسم فلانی کو بهشون نگاه میکنی وسایل خونه رو هم بیشترشون رو میشناسی از جارو برقی می ترسیاسترس.

دست میدی . بای بای میکنی و قدش میزنی ماچ  ناز میکنی مامانی رو .تا فرصت گیر میاری میری رو مبل و با پنجره بازی می کنی میری رو میز روی تخت تازه بعضی وقتها هم هوس میکنی بری رو میز تلویزیون که پشتی گذاشتیم . خلاصه منو و تو همش در تعقیب و گریزیم تو همش کارهای خطرناک میکنی و من نمیتونم حتی یه لحظه تنهات بزارم.

خیلی کارهای جدید یاد گرفتی که الان به ذهنم نمیرسم بعدا میام و سر فرصت بازم برات می نویسم مامانی

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)